پس از آنکه کودکی به نام بیلی شاهد قتل وحشیانه والدینش در شب کریسمس بود، به یک بابانوئل قاتل تبدیل می‌شود که هر سال دست به یک سری خشونت‌های حساب‌شده و وحشتناک می‌زند. امسال، ماموریت خونین او با عشق تلاقی پیدا می‌کند، زیرا یک زن جوان او را به چالش می‌کشد تا با تاریکی درونش روبرو شود و ...

هنگامی که برادران دوقلو بیل و هال اسباب‌بازی میمون قدیمی پدرشان را در اتاق زیر شیروانی پیدا می‌کنند، مجموعه‌ای از مرگ‌های وحشتناک در اطرف آن‌ها شروع به رخ دادن می‌کند. اکنون بیل و هال در تلاش برای رها شدن از این ماجرای ترسناک، عروسک میمون را دور می‌اندازند و در طول زمان مسیرهای جداگانه‌ای را در زندگی دنبال می‌کنند. با این حال، وقتی مرگ‌های غیرقابل توضیح دوباره اتفاق می‌افتند، آن‌ها مجبور می‌شوند با هم متحد شده و ماموریتی را برای از بین بردن دائمی این اسباب‌بازی نفرین شده، آغاز کنند، اما ...

چهار سال از آخرین درگیری لوری با مایکل مایرز می گذرد و از آن زمان هیچکس این قاتل را ندیده است. اکنون لوری سعی می کند تا زندگی آرام و بی دغدغه ای را با نوه اش شروع کند، اما ...

هنگامی که پسران هاردی ، فرانک و جو و پدرشان ، فنتون به بریجپورت می رسند ، آنها تلاش می کنند تا واقعیت حوادث وحشتناک اخیر را که زندگی آنها را تغییر داده است ، کشف کنند اما با این کار چیزی بسیار شوم تر را کشف می کنند که …

در پی مرگ پدرش ، یک نویسنده بیست و چند ساله می بیند که رویای او برای مهاجرت به پاریس به خطر می افتد وقتی مجبور می شود از خواهر وحشی غیرقابل پیش بینی و بیمار روانی خود به طور موقت مراقبت کند و ....

"اریکا" از کریسمس خانوادگی چشم پوشی می کند تا به دستور رئیس خود به مسافرت برود ، در پایگاه نیروی هوایی ساحل او با سروان "اندرو جانتز" درگیر می شود ، که می داند ماموریت او دلیل استرداد تسهیلات هست و ...

در فیلم مرزها "لورا" و پسرش "هنری" مجبور می شوند پدری تک رو، مواد فروش و سبک سربه نام "جک" که از آسایشگاه بیرون انداخته شده را از آن سر کشور به خانه بیاورند و ....